by Seyedeh Faezeh AlaviFebruary 02, 2023
نویسنده: سیده فائزه علوی
زیر سایه بسیاری از خبرهای رسانهای، و در حالی که هدف شدیدترین سرکوبها قرار گرفته است، انقلاب ملی ایران برای رسیدن به سکولار دموکراسی مطلوبش در حرکت است. این انقلاب در حالی در سراسر ایران ریشه میدواند که وارد پنجمین ماه خود شده است. علی رغم سرکوبهای شدید و بیرحمانه رژیم، گستره اعتراضات چه به لحاظ جغرافیایی و چه به لحاظ مشارکت اقشار مختلف در حال گسترش است. مسئلهای که نشان میدهد رژیم در حال از دست دادن قدرت و کنترل اوضاع است.
در رابطه با خیزشهای مردمی در ایران (و شاید کشورهای مختلف دیگری)، چیزی تحت عنوان دادههای معتبر و دسترسی آزاد به آن دادهها وجود ندارد. البته این بدان معنا نیست که اطلاعاتی که سازمانهای حقوق بشری در رابطه با قتلهای حکومتی، کشتهشدگان، زندانیان و اعدام شدگان ارائه میدهند، نامعتبر است؛ بلکه بدان معناست که آمار صحیح این ظلمها متاسفانه بیشتر از آن چیزی است که ما میدانیم، شاید خیلی بیشتر. بسیاری از خانوادههای قربانیان توسط رژیم تهدید میشوند که ساکت بمانند. بسیاری از آنان هیچ اطلاعی از سرنوشت عزیزان و نزدیکانشان ندارد. در چنین شرایطی، هر تلاشی برای رسوا کردن این جنایات (مخصوصا به صورت آمار و ارقام)، خود نوعی مقاومت خشونتپرهیز به حساب میآید. یکی از اهداف اولیه این مقاله نیز همین است.
در ادامه، سعی خواهم کرد تا نشان دهم که بر خلاف باور عمومی که معتقد است که سرکوب منجر به پایان مقاومت میشود، چگونه مردم ایران و فعالین سیاسی از طریق استراتژیهای خشونتپرهیز جدید این انقلاب و مقاومت را پیش میبرند.
در انتها، اشارهای خواهم کرد به درسهایی که مردم ایران از جنبشها و اعتراضات قبلی خود گرفتهاند و از آنها به عنوان زیربنایی برای انقلاب کنونی بهره میبرند.
تخمین تعداد کشتهشدگان انقلاب ملی ایران در منابع مختلف متفاوت ذکر شده است؛ چرا که به دست آوردن اطلاعات دقیق و کامل، دشوار است. بر مبنای گزارش اخیر سازمان حقوق بشری هرانا، تا تاریخ ۲۴ ژانویه ۲۰۲۳، بیش از ۱۹ هزار نفر توسط رژیم زندانی شدهاند (در میان آنها ۱۶۸ کودک زیر ۱۸ سال حضور دارند). ۵۲۷ نفر در طی انقلاب ایران توسط نیروهای رژیم (سپاه پاسداران) کشته شدهاند. گستره مشارکت شهرها نشان میدهد که حداقل ۱۶۴ شهر در اعتراضات خیابانی مشارکت داشتهاند. ما هنوز آماری از کسانی که پس از دستگیری همچنان زندانی هستند در اختیار نداریم و از سرنوشت آنان اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
بنا به اطلاعات منابعی همچون هرانا و ۱۵۰۰+ تصویر، تا تاریخ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، بیشترین کشته شدگان به ترتیب در سیستان و بلوچستان، تهران، کردستان و آذربایجان غربی بودهاند که نشان میدهد این انقلاب در سراسر ایران در جریان است و تقریبا همه شهرها را در برگرفته است. هر کدام از این انسانها نام و قصهای دارند که رژیم تلاش میکند تا آنها را از یادها ببرد. از این رو ما تلاش میکنیم تا جای ممکن دادههای مربوط به افراد را به صورت کامل ثبت، نگهداری و به روز رسانی کنیم.
در برابر سرکوبی که هیچ نشانهای از توقف ندارد، مردم ایران نه تنها از تاکتیکهای مختلف برای مقابله با رژیم استفاده کردهاند(مانند اعتراضات محله محور)، بلکه با اتخاذ استراتژیهای متفاوت (مانند تحریمهای اقتصادی و بانکی) رژیم را تحت فشار بیشتری قرار دادهاند.
فراتر از مبارزات مختلف خیابانی، مردم ایران در داخل و خارج تلاش میکنند تا با اقدامات مختلف ستونهای اقتصادیای که رژیم را تقویت میکنند، تضعیف کنند. ما معمولا درباره اعتصابات صنایع نفت و گاز میخوانیم و میشنویم اما امروز مردم عادی ایران در حال خارج کردن پولهایشان از بانکها هستند، آنها را به دلار و طلا تبدیل کرده و در خانه هایشان نگهداری میکنند.
این اقدامات به حدی گسترده بودهاست که بخش عظیمی از پول را از دستان حکومت خارج کرده. این امر مسئولین بالارتبه نظام را مجبور کردهاست تا دست به اقدامات متقابل بزنند یا مردم را از انجام این دست اقدامات بر حذر دارند. به عنوان مثال، حکومت جمهوری اسلامی محدودیتهایی را برای خرید و نگهداری دلار برای هر فرد اعمال کرده است. این اقدامات مردم به دلیل آنکه آسیب فیزیکی ناشی از شرکت در اعتراضات خیابانی را کاهش داده و همچنان رژیم را هدف گرفته است، منجر به مشارکت افراد بیشتری در این انقلاب شدهاست.
ایرانیان خارج از کشور نیز در حال رایزنی با مسئولین دولتی کشورهای محل اقامتشان هستند تا سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست گروههای تروریستی قرار دهند. این سازمان مهمترین بازوی نظامی جمهوری اسلامیست که به صورت مستقیم توسط علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود. آمریکا چندین سال قبل سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستیاش قرار داد. همچنین در تاریخ ۱۸ ژانویه ۲۰۲۳ پارلمان اروپا در قطعنامهای که به رای اکثریت قاطع نمایندگانش همراه بود از اتحادیه اروپا و اعضایش درخواست کرد که سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی قرار دهند. اگر دولتهای اروپایی چنین اقدامی را نهایی کنند، ضربه سنگینی به رژیم و قدرت اقتصادیاش وارد خواهد شد.
به علاوه، ما میدانیم که در جمهوری اسلامی عملا بخش خصوصی وجود ندارد. اکثر شرکتهای بزرگ متعلق به سپاه پاسداران هستند، چه دولتی و چه خصوصی. به همین علت، مردم ایران در کمپینهای مختلفی این شرکتها را تحریم کردند (در توییتر با هشتگ #اعتصاب_مشتری قابل بررسی است). از جمله این شرکتها میتوان به دیجیکالا و اسنپ اشاره کرد که نمونههای داخلی آمازون و اوبر هستند. هدف اصلی این کمپینها خارج کردن پول از دست سپاه پاسداران است. همچنین گزارشهای مختلفی در فضای مجازی منتشر شده که نشان میدهند این سازمانها اطلاعات مشتریان را در اختیار نهادهای امنیتی قرار دادهاند و این امر منجر به دستگیری افراد مختلفی شده است. از این رو تضعیف این سازمانها بسیار اهمیت دارد.
از اعتراضات به حجاب اجباری در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷)، تا اعتراضات سال ۸۸ موسوم به جنبش سبز، تا اعتراضات سال ۹۸ که علیه کلیت جمهوری اسلامی رقم خورد، ایرانیان تجربههای مهمی را کسب کردهاند. برخی از این درسها و تجربهها به شرح زیر است:
تلاش برای آزادی باید برای آزادی همه باشد، نه عدهای خاص
در جنبشهای گذشته، در برخورد با مسائل بدیهی حقوق بشری، برخی احزاب اصرار داشتند که بگویند: "نه الان وقت این حرفها نیست، بگذارید روی چیزهای مهمتری تمرکز کنیم". به عنوان مثال، یکی از مشکلات سال ۵۷ همین بود که در حلقه مارکسیستهای اسلامگرا این حرف رایج بود که اگر برای رسیدن به آزادی باید حجاب بر سر بگذاریم، این کار را بی تردید انجام خواهیم داد. بنابراین، هر گروهی تعریف مبهمی از آزادی برای خودش داشت که حتی بدیهیترین آزادیها را هم میتوانست انکار کند تا شاید به آزادی برسد! امروز اما ایرانیان دوباره در چنین تلههایی گرفتار نخواهند شد. امروز ایرانیان میدانند که آزادی اگر فقط برای عدهای خاص باشد، آزادی نیست.
اصلاح نظام یک تله است
پیش از شکلگیری حزب اصلاحطلب در ایران، بسیاری از مردم امیدشان را از رژیم قطع کرده بودند. اما با تشکیل این حزب و ایده اصلاحات، رژیم توانست سالهای زیادی مردم را فریب دهد و بقای خودش را در این فریب تضمین کند. زمانی که در سال ۸۸ جنبش سبز شکل گرفت، بسیاری از مردم در آن شرکت کردند ولی نه فقط برای رایشان (بسیاری از افراد اصلا در انتخابات شرکت نکرده بودند)، بلکه آنان خواهان سرنگونی رژیم بودند و امیدوار بودند که شاید این بار بتوانند رژیم را سرنگون کنند.
به گفته مهدی حاجتی فعال سیاسی، هدف اصلاحطلبان هرگز عبور از نظام نبود؛ بلکه آنها تلاش کردند تا خواستههای مردم را به خواستههایی در ذیل نظام جمهوری اسلامی تقلیل دهند. در جریان جنبش سبز هم همین اتفاق رخ داد و مردم به خیابان آمدند تا شاید بتوانند نظام را تضعیف کنند، اما رژیم توانست با سرکوب سران جنبش سبز برای اصلاحطلبان محبوبیت بخرد. اصلاح طلبانی که هیچگاه هدفشان عبور از رهبر و نظام اسلامی نبود.
نه فقط مردم، بلکه رژیم هم نمودار یادگیری دارد
به یقین مردم ایران از تجربه جنبشهای پیشین آموختهاند؛ اما این قضیه فقط برای مردم صدق نمیکند و رژیم هم برای بقای خود از جنبشهای پیشین آموخته است. چیزی که متخصصین آن را نمودار یادگیری دیکتاتورها نامیدهاند. در خیزشهای گذشته، رژیم افرادی را به صورت نفوذی وارد جریان مخالفین کرده که در واقع لابیهایی وفادار به رژیم بودند، ولی در لباس اپوزیسیون. در این روزها هم گروههایی که معروف به لابیگری برای جمهوری اسلامی بودهاند دوباره فعال شدهاند و از انقلاب ملی ایران حمایت میکنند ولی سعی میکنند که شرایطی برای حمایت از آن ذکر کنند. برای مردم، این نشانه ای است از اینکه رژیم احتمال سقوطش را جدی فرض کرده و تلاش میکند تا از طریقی برای بعد از آن برنامهریزی کند.
به همین دلیل ما میتوانیم قدمهای بعدی رژیم را نیز حدس بزنیم. در صورتی که رژیم سقوط کند، احتمالا در قالب اپوزیسیونی جدید سعی میکند بقای خود را حفظ کند. از این رو مردم ایران تلاش میکنند تا با اشاره به اپوزیسیون واقعی رژیم و صدا زدن آنها در خیابانها از چنین چیزی جلوگیری کنند.
—
همانطور که کریم سجاد پور، تحلیلگر برتر موسسه کارنگی، به آن اشاره کردهاست، " سوال اصلی دیگر این نیست که آیا این رژیم اسلامی رفتنی است یا نه، بلکه سوال این است که چه زمانی میرود؟" علیرغم شدیدترین سرکوبها مردم ایران همچنان با تابآوری بالا، ارادهای قوی و متحدتر از همیشه به سمت سکولار دموکراسی در حرکت هستند.
Seyedeh Faezeh Alavi is an Iranian activist, artist, and MA student in Development Policy at KDI School of Public Policy and Management, South Korea. She is currently working on Human Rights and Sustainable Social Development at iHuman, an NGO that focuses on personal, organizational, and social development, mainly in Iran.
Read More